دوستان و همکاران، سلام.
شورای مرکزی نظام مهندسی ساختمان، بالاترین رکن تصمیم گیری در نظام مهندسی کل کشور است که اعضای آن(شامل 25 نفر عضو اصلی و 7 نفر عضو علی البدل) از بین اعضای هیئت مدیره استانهای مختلف کشور به مدت سه سال انتخاب می شوند. حضور نمایندگان یک استان در شورای مرکزی، باعث می شود تا نظرات، دیدگاهها و خواسته های هیئت مدیره و بالطبع، مهندسان آن استان در تصمیم گیریهای کلان انجام گرفته، به نحوی منعکس شود.
متاسفانه استان اصفهان در این دوره موفق به داشتن هیچ عضوی در شورای مرکزی(چه اصلی و چه علی البدل) نشد که از این بابت ضربه بزرگی به استان مهمی مانند اصفهان با دارا بودن حدود 12500 نفر مهندس(در لحظه تنظیم این روزنوشت) می باشد.
(جهت اطلاع خوانندگان ذکر این نکته لازم است که طبق قانون، در مجمع عمومی که با حضور کلیه اعضای هیئت مدیره کل کشور برگزار می شود، اعضا به کاندیداها رای می دهند و یک لیست از 64 نفر با بیشترین آراء(بر حسب تناسب رشته ای) انتخاب و به وزیر مسکن و شهرسازی ارائه می گردد و وزیر نیز با رعایت جمیع جوانب، تعداد 32 نفر را از بین آن لیست به عنوان اعضای شورای مرکزی انتخاب می نماید که 25 نفر از آنها اعضای اصلی و 7 نفر نیز اعضای علی البدل می باشند.
در سایت سازمان نظام مهندسی اصفهان به آدرس
nezammohandesiesfahan.ir/News/ContentRecord.phpخبری با این مضمون آمده که نه استان کشور و از جمله اصفهان، دارای نماینده در شورای مرکزی نیستند و اصفهان با وجود 12000 نفر عضو، شایسته داشتن نماینده در شورای مرکزی است.
این حرف، حرف درستی است. استان اصفهان در زمینه صنعت ساختمان و علم آن، یکی از استانهای پیشرو در کشور است که در این زمینه همیشه حرفی برای گفتن داشته و دارد. پس به راستی چرا وزیر محترم مسکن و شهرسازی، از بین لیست 64 نفره، از بین کاندیداهای اصفهان کسی را انتخاب نکرد؟
اجازه بدهید این مسئله را جزء به جزء پیگیری کنیم:
الف- یکی از معیارهای انتخاب برای وزیر، میزان آراء کسب شده هر کاندیدا در مجمع عمومی است و مسلماً افرادی که توانسته باشند تعداد رای بیشتری از مجمع کسب کرده باشند، به نحوی دارای مقبولیت بیشتری در بین اعضاء مجمع هستند و این مسئله(تعداد آراء)، یکی از معیارهای اصلی وزیر در انتخاب افراد است.
اکنون ببینیم وضع رای های کاندیداهای اصفهان در لیست 64 نفره به چه صورت است:
از اصفهان، 5 نفر در مجمع کاندیدا شدند: آقایان مهندس بنی نجاریان، مهندس ربانیفرد،مهندس ربیع زاده، مهندس عسگری و خانم مهندس شاه منصوری. از بین این پنج نفر، به جز آقای مهندس ربیع زاده، بقیه به لیست شصت و چهار نفره راه پیدا کردند، به شرح زیر:
1- همانگونه که مشاهده می شود، کاندیدای رشته عمران اصفهان، آقای مهندس عسگری، از بین 30 نفری که بایستی برای رشته عمران و نقشه برداری انتخاب می شدند، با کسب 105 رای در جایگاه بیست و پنجم قرار گرفته است.
2- در رشته معماری و شهرسازی، کلاً 18 نفر باید انتخاب می شدند که آقای مهندس ربانیفرد در جایگاه هجدهم قرار دارند.
3- در رشته مکانیک و برق، کلاً 16 نفر باید انتخاب می شدند که آقای مهندس بنی نجاریان در جایگاه سیزدهم و خانم مهندس شاه منصوری در جایگاه چهاردهم قرار دارند.
آراء ضعیف کاندیداهای اصفهان، یکی از عوامل اصلی عدم راهیابی به شورای مرکزی بوده است.
ب- ملاحظات متعددی با رعایت مصالح کشوری، صنفی و عمومی وجود دارند که در گزینش های انجام گرفته، موثر می باشند. مطمئناً وزیر محترم، رایزنیهای گسترده ای را با طیف وسیعی از مشاوران و معاونان خود به منظور انتخاب لیست 32 نفره انجام خواهد داد و مسئله، حالت سرسری و یا سلیقه ای نخواهد داشت.
تا آنجا که به اصفهان و هیئت مدیره نظام مهندسی آن مربوط می شود، چند عامل در عدم موفقیت آن پررنگ و حائز اهمیت است:
1- عملکرد نامناسب یکی از کاندیداها در مجمع عمومی که با مواخذه کردن همشهریان و سایر اعضای هیئت مدیره اصفهان و مظلوم نمایی به جهت کسب آراء حاضرین، باعث شرمساری سایر اعضای هیئت مدیره اصفهان و شکست فاحش اصفهان در جلب اعتماد مجمع گردید.
2- عملکرد نامناسب یکی از کاندیداها در جلسات قبل از انتخابات و سعی در کم و زیاد کردن اسامی در لیست پیشنهادی کاندیداها که با عنوان لیست ائتلاف بزرگ شناخته می شد و ایجاد نارضایتی در بین تعدادی از کاندیداهای شاخص.
3- ارسال گزارشات و ارزیابی عملکرد برخی از کاندیداها از سوی افراد مختلف(در برخی موارد از خودی ها!) و با نیات گوناگون به مرکز. مسلماً ارائه حجم قابل توجهی از مستندات، گزارشات و ...، پس از راست آزمایی و جدا کردن سره از ناسره، در امر قضاوت تاثیر خواهد گذاشت.
به راستی ما را چه می شود؟ چرا برخی از ما حاضریم همه چیز را فدای رسیدن به اهداف شخصی مان کنیم؟ چرا بعضیهامان فراموش می کنیم که سازمان نظام مهندسی، یک نهاد فنّی و صنفی، بیش نیست و وارد وادیهایی می شویم که در صلاحیت ما نیست و نتیجه ای جز به موضع ضعف افتادن ما ندارد؟ چرا حاضریم بقیه را لگدمال و لجن مال کنیم که خودمان از نردبان ترقّی بالا برویم؟
مگر زندگی کردن، به هر قیمتی می ارزد؟