صفحه شخصی رابین صدیق پور   
 
نام و نام خانوادگی: رابین صدیق پور
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مدیر عامل شرکت مهندسان مشاور تارا تحلیل سازه
شماره نظام مهندسی:  20-300-2239
تاریخ عضویت:  1388/12/03
 روزنوشت ها    
 

 زنجیر محبت بخش عمومی

4

زنجیر محبت


 


یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.

اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.

زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست .

وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: "من چقدر باید بپردازم؟"

و او به زن چنین گفت: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی
بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد. همونطور که من به شما کمک کردم. اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.

نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!"


 

 



 

***


 



چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.

او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره ، زن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.

وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته
بود:
"شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.

 

نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!".

 

 

 
همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت:

 

 

"دوستت دارم اسمیت همه چیز داره درست میشه..."

 

 

به دیگران کمک کنیم بلاخره یک جا یکی به ما کمک میکنه و قول بدیم که

 

نگذاریم هیچ وقت زنجیر عشق به ما ختم بشه

 

 


این داستان رو برای هر کس که دوست دارید بفرستید... نگذارید زنجیر عشق به شما ختم بشه






















یکشنبه 21 شهریور 1389 ساعت 12:16  
 نظرات    
 
شکوه هوشمند 18:41 یکشنبه 21 شهریور 1389
7
 شکوه هوشمند
بسیار زیبا
سعید رحیمی 20:19 یکشنبه 21 شهریور 1389
2
 سعید رحیمی
بسیار زیباست و ای کاش همه عمل میکردند
محمد مهدی مدرس نیا 09:05 دوشنبه 22 شهریور 1389
6
 محمد مهدی مدرس نیا
اگه همه واقعا به عاقبت عمل ایمان بیاریم ،‌کمتر دیگه امکان داره به همدیگه بدی کنیم.
تشکر از ارسال مطلب آموزنده
عباسعلی پرهیزکاری 14:34 دوشنبه 22 شهریور 1389
7
 عباسعلی پرهیزکاری
ممنون مهندس عزیز آرزو دارم گلی گر نیستم خاری نباشم زنجیر عشقت پایدار