تنهاترین تنهاها
امروز دوازدهم اسفند ماه هشتاد و هشت، جلسه هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی اصفهان در مکانی مقدس و پاک برگزار شد. مکانی که به راستی می شد از آنجا درهای ورود به بهشت را در آسمان مشاهده کرد.
ما در مکانی بودیم که آنجا را انجمن توانخواهان آسوده مأوی می خوانندش. یک ساختمان قدیمی بازسازی شده واقع در خیابان ابن سینای اصفهان، کوی سنبلستان، پشت بیمارستان امین.
در این مکان مقدس، بچه های معصوم و مظلومی را می بینی که با بچه های عادی متفاوتند: بچه های عقب افتاده ذهنی و جسمی. خانواده هایی را می بینی با یک نشان غم بزرگ در دل، و یک لبخند محو و شاید از سر آبروداری بر لب که به همراه فرزندشان برای بودن در کنار خانواده های دلشکسته ای مثل خودشان، به آنجا آمده اند.
این مکان به امر آموزش، نگهداری و کمک به افراد معلول ذهنی و جسمی اختصاص یافته است و به کمک هیئت امنای دلسوز و به خصوص خانمهایی که با جان و دل در آن جا به کمک به توانخواهان مشغولند تا کنون موفق شده تا حدود 108 توانخواه را تحت پوشش قرار دهد.
اما این تازه اول راه است. هستند خانواده های بسیاری که از حضور فرزند معلول شان در جامعه، احساس خجالت و حقارت می کنند، مبادا در این جامعه وارونه، به آنها اَنگ های مختلف زده شود و هستند خانواده های مستاصل از نگهداری فرزند خودکه راه به هیچ کجا نمی برند و نمی دانند از که یاری بگیرند.
به عنوان یک انسان و به عنوان عضوی از هیئت مدیره نظام مهندسی اصفهان،
کمترین کاری که برای کمک به توانخواهان جامعه به ذهنم می رسد آنست که:
1- سازمان نظام مهندسی بودجه ثابت و ماهیانه ای را برای کمک به این انجمن مصوب و اختصاص دهد.
2- در مورد این انجمن از طریق سایت سازمان و کلیه سایتهای پربیننده و همچنین وسایل ارتباط جمعی، اطلاع رسانی شود.
3- زمینه اجرای قانون جامع حمایت از حقوق معلولان و آیین نامه های اجرایی مصوب مجلس شورای اسلامی فراهم گردد . در تبصره 2 ماده 2 قانون آمده: " شهرداریها موظفند از صدور پروانه احداث و یا پایان کار برای آن تعداد از ساختمانها و اماکن عمومی و معابری که استانداردهای تخصصی مربوط به معلولان را رعایت نکرده اند، خودداری نمایند.
" و در ماده 2 آیین نامه آمده: "شهرداریهای سراسر کشور موظفند از صدور پروانه احداث و پایان کار برای ساختمانها و اماکن عمومی و معابری که ضوابط و مقررات شهرسازی و معماری برای معلولان را رعایت نکرده باشند، خودداری نمایند."
دوستان، بیایید در غم دیگران شریک شویم، ما همه افراد یک خانواده ایم که به دلیل دیوارهای بین خانه هایمان، یادمان می رود که یک خانواده ایم.
اگر این دیوارها نبود، همه اعضای این خانواده از حال و روز همدیگر و غمهای همدیگر خبر پیدا می کردند. آنوقت دیگر غمی وجود نداشت!