صفحه شخصی رابین صدیق پور   
 
نام و نام خانوادگی: رابین صدیق پور
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی ارشد عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مدیر عامل شرکت مهندسان مشاور تارا تحلیل سازه
شماره نظام مهندسی:  20-300-2239
تاریخ عضویت:  1388/12/03
 روزنوشت ها    
 

 سیستم پدرسالاری، سیستم هیئت مدیره ای، سیستم پدر مدیره ای! بخش عمومی

13

سیستم پدرسالاری، سیستم هیئت مدیره ای، سیستم پدر مدیره ای!
(تذکر مهم : هرگونه تشابه اسمی و یا مکانی کاملاً اتفاقی است و هیچگونه حقی را برای کسی ایجاد نمی کند)
هدف از این نوشتار، معرفی اجمالی سیستمهای مدیریتی مختلفی است که در محلهای کار و کسب سنّتی و شرکتهای انتفاعی و غیر انتفاعی با آنها مواجه هستیم.
این دسته بندی کاملاً سلیقه ای و مطابق میل نگارنده انجام گرفته و می توان سیستمها و مدلهای جدیدی را به آن اضافه کرد.
الف- سیستم پدر سالاری
حاج غلامحسین پرقدرت، مرد جاافتاده و نسبتاً مسنّی است که در یکی از کوچه –پس کوچه های محله عبّاس آباد یک مغازه بقالی دارد.او چهل سال پیش که جوان پرشوری بود در همین مغازه شاگردی می کرد و پس از مرگ استادش، چون استاد ورثه ای نداشت، با پرداخت پس اندازش و کمی هم قرض و قوله، مغازه را در یک مزایده خرید.
حاج غلامحسین الان چندین پسر و دختر و عروس و داماد دارد و دو پسرش در همان بقالی( که خودشان آن را سوپرمارکت می نامند) در کنار پدر مشغول به کار هستند.
اسم یکی از آنها حمید و دیگری حامد است.این مکالمه در یک روز بهاری اتفاق افتاده است:
حمید: آقا جون، مدتیه دارم به این مسئله فکر می کنم که این سوپرمارکت سر کوچه داره همه مشتریهای ما رو بُر می زنه. جنسهای ما و اون، یکیه. ولی با دکوراسیون و نورپردازی تونسته خیلی اسم درکُنه. میگم که اگه اجازه بدین اواخر اردیبهشت که یه مقدار کسادیه ما هم یه سر و صورتی به مغازه بدیم. مطمئن باشید با اینکار فروشمان خیلی بیشتر میشه و رزقمان هم بازتر میشه.
حاج غلامحسین: اولاً که پسرم، رزق همه دست خداست. ثانیاً اون موقع که این مغازه را خریدم، همه چیزش را خودم با خون دل درست کردم. خودم رنگ آمیزیش کردم، سیم کشی کردم، لنگه درهاش را خودم نصب کردم. تو هم ان شاء الله وقتی خودت صاحب مغازه شدی، هر جور که میخوای درستش کن.
یک هفته بعد بر سر میز شام:نیلبانو(همسر حامد و عروس حاج آقا):
آقاجون اگه اجازه بدین حامد میخواد با پس اندازش و یه کم کمکی که شما بهش می کنین، یه آپارتمان در بهارستان بخره. بالاخره ما که نمی تونیم و نباید تا ابد مستاجر شما بمونیم.
حاج غلامحسین: اولاً که کی گفته شما جای ما رو تنگ کردین؟ تا من زنده ام هم خودم حقوق حامد رو بهش میدم، هم سر سفره من میشینین و هم اجازه نمیدم برین تو یک آپارتمان فکسنی.ثانیاً ما نسل در نسل در این محله زندگی کردیم و من نمیتونم اجازه بدم کسی به این سابقه و ریشه که ما در این محل داریم، صدمه بزنه.
ده سال بعد:
نکته جالب این است که در این مدت ده سال هیچ اتفاق خاصی نیفتاده، فقط نوه ها زیادتر شده اند و سوی دیده و قدرت بازوی حاج غلامحسین، کمتر.
ب- سیستم هیئت مدیره ای
مکان: سازمان مسئول بهبود کیفیت ساختمان سازی، در یکی از استانهای کشور.(نکته جالب این که 9 نفر اعضای هیئت مدیره این سازمان، همدیگر را با نام کوچک صدا می زنند.)
علی شماره یک( رئیس هیئت مدیره): بچه ها امروز جمع شدیم تا دستورالعملی تهیه کنیم تا فقط افراد واجد شرایط بتونن در زمینه اجرای ساختمانها فعالیت کنند. لطفاً تک تک در این زمینه نظر بدین.
علی شماره دو: اول باید فرهنگ سازی کنیم.باید با تیزرهای تلویزیونی و بیلبورد مردم را از عواقب دخالت افراد غیر متخصص در این زمینه آگاه کنیم.
سید کاظم: البته باید مهندسان رو کاملاً با روشهای اجرا آشنا کنیم، بعد این کار رو عملیاتی کنیم؛ وگرنه نقض غرض میشه.
عبدالقهار: فکر کنم باید سازمان به مهندسان متقاضی اجرا که سرمایه کافی ندارند، وام قرض الحسنه بده که بتونند یک سری لوازم اولیه را خریداری کنند.
علی شماره یک: بسیار خوب، اجازه بدهید روی تک تک موارد، رای گیری کنیم.
(با رای اکثریت همه موارد مصوّب شدند)
علی شماره یک: از الان برای عملیاتی شدن قضیه، 6 ماه فرجه میگذاریم. هر نفر باید مسئولیت پیگیری آیتم محوّل شده به خودش را داشته باشه و ماه به ماه به هیئت مدیره گزارش بده.
دو سال بعد: استان مربوطه توانست دست افراد غیر متخصص را از اجرای ساختمان کوتاه کند. کیفیت ساختمان سازی بالا رفته و وضع مالی مهندسان آن استان، توپ شده است.
ج- سیستم پدر مدیره ای
این سیستم نسبت به سیستم های پیشین، جدیدتر است و حاصل آمیختگی(البته از نوع اجباری!) دو سیستم قبلی است.
مکان: مشابه بند ب، سازمان مسئول بهبود کیفیت ساختمان سازی، در یکی دیگر از استانهای کشور.
مهران: آقا اجازه بدهید تا مهندسان بیایند و در جلسات ما حضور پیدا کنند تا هم ایده هایشان را بشنویم و هم بر کار ما ناظر باشند. جلسات پرسش و پاسخ با مهندسان را بیشتر کنید.
امیر: شما این پیشنهاد را می دهید که رای جمع کنید. عملی نیست.
رای گیری شد، رای نیاورد.
اکبر: آقا کار رئیس به امضاء کردن نامه ها منحصر شده که حجمش هم خیلی زیاد است. برای امور اجرایی سازمان یک مدیر اجرایی بگذارید.( 7 نفر دیگر به همراه حاج آقا نورخدا - پیر و زعیم قوم- آن را تصدیق کردند.)
ایّوب(رئیس هیئت مدیره): حالا ببینیم اگر شد که بشود که کاری را که می شود بشود را بسیار خوب.(نگاه بهت زده و پرسشگر حضار)
رامین: آقا یکسال است که می گوییم امر اجرای ساختمانها، حرفه ای شود ولی پیشرفت ما در این زمینه هنوز در حد صفر است. یک جدول زمانی برای پیاده شدن آن پیش بینی کنید و برای پیگیری آن نفر معرفی کنید.
جواب: ..................
8 نفر از هیئت مدیره: آقا ایّوب، ما نشسته ایم یک برنامه کاری را برای پیشبرد اهداف سازمان تهیه کرده ایم و برای اجرای آن جدول زمانی هم دیده ایم. بیا تا همه با هم در جهت اجرایی شدن آن قدم برداریم.
جواب: برنامه خوبی است.چشم، دستتان درد نکند. اجرکم علی الله.
محمود: آقا بیاین یک نرم افزار تهیه کنیم که مهندسان بتوانند بدون حضور فیزیکی در شهرداری، دارایی و .... همه کارهای مهندسیشان را انجام دهند.
جواب: این مسئله 15 سال زود است. ما اهل دهات هستیم و این چیزها را نمی فهمیم.
سه سال بعد: دو نفر از اعضای هیئت مدیره سکته کرده اند، چهار نفر در دارالمجانین به سر می برند. یک نفر تارک دنیا شده است و دو سه نفر هم به املاکشان در اسپانیا و ایتالیا افزوده شده است!

چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 10:20  
 نظرات    
 
محمد رضا پورمحمد 20:47 چهارشنبه 22 دی 1389
10
 محمد رضا پورمحمد
خیلی جالب و ملموس بود از شجاعت شما در بیان مطالب سپاس گذارم - پورمحمد
سید محمود نجفی الموسوی 22:52 چهارشنبه 22 دی 1389
11
 سید محمود نجفی الموسوی
با سلام و تشکر از آقای مهندس رامین، ببخشید رابین صدیق پور. البته سیستم پدر مدیره ای اصلا تشابهی با روند جاری مذاکرات در هیات مدیره سازمان نظام مهندسی اصفهان ندارد!!! آنجا سیستم کاملا هیات مدیره ای است!فقط کاش حاج غلامحسین غیر از حفظ دکانی که خودش سالها زحمتشو کشیده، به اینم فکر میکرد که بچه هاش هم با فکر نو و طرح تازه میتونند در رونق و گسترش مغازه و کسب و کارشون اونم بر مبنای شرایط و نیازهای روز موفق باشند و الا با تار و مار شدن بچه های دلسوز و کهولت سن حاجی، همون مغازه با سابقه هم کم کم چراغش خاموش میشه!
محمدرضا جمشیدیان 11:01 پنجشنبه 23 دی 1389
14
 محمدرضا جمشیدیان
ذوق و قریحه ایرانی همواره توانسته است از هزارتوی پیچیده موانع عبور نماید و حرف هائی که باید بیان شوند را به زبان طنز بازگو کند.
دوست عزیر و فرهیخته ام آقای مهندس رابین خان صدیق پور. به شما تبریک می گویم که توانسته اید به این زیبائی مسائل و مشکلات را با زبان طنز و اشاره بیان نمائید.
اگرچه چندان خوشبین نیستم که گوش شنوائی وجود داشته باشد، زیرا گاهی بر بعضی گوش ها و چشم ها قفل زده می شود تا نتوانند حقایق را مشاهده کنند، اما امیدوارم وجدان های بیدار تلنگری هرچند کوچک از این ادبیات محترمانه وشیرین شما دریافت نمایند و راه را برای حرکت های نو در سازمان نظام مهندسی ساختمان استان اصفهان باز نمایند.
انشاءالله بتوانید این داستان را به صورت سریالی ادامه دهید تا زوایای تازه ای از مشکلات موجود را برای روشن شدن افکار مهندسینی که از شما انتظار تغییرات دارند در همین قالب بیان نمائید.
همیشه موفق و سربلند باشید.
حسن شیخ 14:40 آدینه 24 دی 1389
10
 حسن شیخ
جناب آقای رابین صدیق پور نوشته شما وقایع دوران قاجار را زنده می کند. یاد ناصرالدین شاه بخیر که در جواب مردم مازنداران میگفت «فضولی است» یا به خواسته های مردم ساوه می گفت « مملکت صاحب دارد » یا در جواب عده ای جوان تحصیلکرده از فرنگ برگشته که می خواستند کلوب (باشگاه سیاسی) تاسیس کنند به نائب السلطنه می نوشت:
«جوانان معقول بسیار بسیار غلط کرده اند که ایجاد کلاب (club) می خواهند بکنند. اگر همچو کاری بکنند پدرشان را آتش خواهم زد.»
به هر دو "پدر هیئت مدیره" و "شاه قاجاری" گزینه هایی برای اصلاح و بهبود اوضاع پیشنهاد می شود و هر دوبا اتکا به زور و قدرت دوستان را از اطراف خود پراکنده می کنند. تفاوتی که وجود دارد در منش روحی این دو است که ناصرالدین شاه مملکت را از آن خود می دانست و دیگر نیازی به دروغ، تهمت و حرص نداشت. خود را دهاتی خطاب نمی کند بلکه از مرتبه بالاتر نگاه می کند و در بسیاری از موارد نیز برای تغییر اقدام می کرد. اگر هم خطایی از شاه سرمیزند و ایران عقب مانده نگه داشته می شد نه دنایت، بلکه از نادانی شاه بود.
داستان هیئت مدیره ای که ترسیم شد از این منظر چیز دیگری است. اینجا رییس به سازمان خودش فکر نمی کند، هدف سواحل نیلگون ایتالیا یا هم ان دور و اطراف است! شاید هم ادامه همان سنت پدرسالاری باشد که گفته شد. در هرحال نتیجه آن با نتیجه قاجارها نوفیری نمی کند: عقب ماندگی و عقب ماندگی!
بهروز شیربان 11:18 دوشنبه 27 دی 1389
10
 بهروز شیربان
به یزدان اگر ما خرد داشتیم ... کجا این سرانجام بد داشتیم
علی اکبر صحافی پور 20:40 سه شنبه 28 دی 1389
10
 علی اکبر صحافی پور
تقصیر حاج غلامحسین نیست ، مقصر همکارانی هستند که چند دوره به نیت در کردن اسم و رسمی ، همانجوری آمدند و همینجوری رفتند و آب از آب تکان نخورد !!
تکان های امروزی ناشی از دگر اندیشی تنی چند از دگر اندیشان است .
حسن شیخ 11:42 چهارشنبه 29 دی 1389
6
 حسن شیخ
جناب آقای صحافی پور در ارتباط با نظر شما سوالی ایجاد می شود. «مگر حاج غلامحسین با بقیه کسانی دارد که می آیند و می روند، چه تفاوتی دارد که وی را مقصر نمی دانید؟»